مدیحه سرای بیتانه
مداح بیتانه در خدمت شما سروران عزیز
1-اتفاق وحشتناکی که برای یک دختردرزمان امیرمومنان علی(ع)رخ داد! عماریاسروزیدبن ارقم گویند:درحضورباصفای علی(ع)نشسته بودیم وایشان درجایگاه قضاوت نشسته بودندکه فرمودند:ای عمارشمشیرذولفقارمرابیاور!من آوردم وحضرت آن راازغلافش درآوردوروی زانوانش گذاشت.ناگاه فریادبلندی گوش هاراپرکرد.ایشان فرمود:ای عمارامروزغم واندوه اهل کوفه رابرطرف می نمایم!ای عمارکسی راکه پشت دراست واردکن.عمارگوید:من بیرون رفتم ناگاه پشت درزنی رادیدم که برشترقرارگرفته ومی گریدوفریادمیزندای دادرس درماندگان به سوی توروی آوردم وتوسل جستم پس رویم راسفیدکن گره ازامرمهم من بگشا؟عمارگوید:اطراف این بانوراهزاراسب سوارگرفته بودندباشمشیرهای ازنیام کشیده گروهی طرفداراووگروهی دیگربرعلیه اوسخن می گفتند.آن زن ازشترپایین آمداطرافیانش نیزازمرکب هاپایین آمدندوواردمسجدشدند.زن دربرابرامیرمومنان ایستادوگفت:ای علی به سوی توآمدم زیراتودانای به آنچه شده وتاقیامت خواهدشدهستی!حضرت فرمودبروبه مردم کوفه بگوبه مسجدآمده وشاهداین قضاوت باشند!ومن چنین کردم مسجدازجمعییت پرشد!امیرمومنان فرمود:ای گروهی که ازشام آمده ایدمشکلتان رامطرح کنید!دراین هنگام پیرمردی برخاست وگفت:سلام برتوای گنج فقیران!ای مولای من!این کنیزی که دربرابرتوست دخترمن است اوشوهرنکرده ولی اینک درخانه ی من حامله شده است.براستی اوآبروی مرادرمیان خاندانم برده.من به دلیری وسختی وکمال وعقل مشهورم.شجاعت من درمیان عرب کم نظیراست بااین حال درکارخودمتحیرمانده ام وسرگردانم وموجب غم واندوهم گشته!امیرمومنان روبه دخترنمودوفرمود:ای دختر!نظرتودرباره آنچه پدرت اظهارمیداردچیست؟من دوشیزه هستم راست می گوید.ولی اینکه من حامله هستم سوگندبه خداهرگزخیانتی نکرده ام.توجانشین رسول خداووارث اوهستی تومی دانی که من درادعایم دروغ نمی گویم چیزی برتوپنهان نیست مشکل مراحل کن!دراین هنگام علی(ع)بالای منبررفت والله واکبرگفت وقرآن خواندوفرمودقابله ی شهرکوفه راخبرکنید!زنی بنام خولا که قابله زنان کوفه بودآمد.حضرت به اوفرمود:میان خودومردم پرده ای بزن وببین این دخترحامله است یانه؟قابله دستوررااجراکردوآمدوگفت:بله اوهم دوشیزه وهم حامله هست!علی(ع)فرمود:کجاست کسی که ادعامی کردمقام حق راداراست تااین مشکل راحل کند؟عمروبن حرث لعنت الله به مسخره گفت:این مشکل فقط به دست توست امروزامامت توبرماثابت میشود!!امیرمومنان روبه پدردخترنمودوفرمود:ای اباالغضب!آسیب دیده آیاتوازشهردمشق نیستی؟گفت:آری.فرمود:آیاازقریه ای بنام اسعارنیستی؟گفت:آری.فرمود:آیادرمیان شماکسی هست که همین الان بتواندتکه ای یخ بیاورد؟گفت:یخ درشهرمازیاداست ولی هم اکنون توانایی حاضرنمودن راندریم!فرمودفاصله میان شهرماوشما دویست وپنجاه فرسنگ است؟گفت:آری مولای من!فرمود:ای مردم اینک بنگریدبه انچه که خداازعلم نبوی به علی عطافرموده.عمارگوید:علی(ع)دست مبارک خودرادرحالی که برمنبرنشسته بوددرازکردوتکه یخی آوردکه هنوزقطرات آب ازآن چکه می کرددراین هنگام مردم فریادزدندوموج فریادجمعییت مسجدرافراگرفت حضرت فرمودآرام باشیداگربخواهم کوه یخ راحاضرمیکنم.آنگاه به قابله فرمود:این تکه یخ رابگیروبه همراه دخترازمسجدبیرون روآنگاه تشتی زیراوبگذارواین تکه یخ رادرنزدیکی رحم اوقرارده زالویی بیرون خواهدآمدکه وزن آن پنجاه وهفت مثقال ودودانق است.قابله چنین کردکه علی(ع)گفت.ناگاه زالوی بزرگی داخل تشت افتادوآن راوزن کردندهمان اندازه بودکه حضرت فرموده بود.وآن رابه مسجدآوردندامام آیاتی تلاوت فرمودوگفث:ای اباالغضب!دخترت زنانکرده جزآنکه اودرده سالگی درجایی واردآب شده واین زالوواردرحم اوگشته وازآن موقع تاحالا دررحم اوبوده وبزرگ شده است!!!دراین هنگام پدردختربرخاست ومی گفت:گواهی میدهم که تومیدانی آنچه راکه دررحم هااست وآگاه ازضمایری. بابت مجالس روضه خوانی وذکر مصیبت *** شماره تماس:09159928520 ***
طبقه بندی: معجزه علی علیه السلام1
By Ashoora.ir & Night Skin