مدیحه سرای بیتانه
مداح بیتانه در خدمت شما سروران عزیز
عذابی که برکافران زمان شعیب پیامبرنازل شد...تـمـام افـراد شـهـر، چنان احساس گرما مى کردند که گویى از درون آتش گرفته اند. آنـان از گرما چندان به ستوه آمده بودند که نمى توانستند در خانه بمانند! و شگفتا این حـالت ، تـنـهـا در بـت پـرسـتـان و مـشـرکـان دیـده مـى شـد؛ آنـان کـه سـالهـاى سـال در مـدیـن ، بـه شـرک و بـت پـرسـتـى و کـم فـروشـى مـشـغـول بـودند و هر چه پیامبر خدا شعیب آنان را از عذاب خدا مى ترسانید، نه تنها زیر بـار نـمـى رفـتند، بلکه به آزار او و پیروانش نیز مى پرداختند. از این بالاتر، کار را به جایى رسانده بودند که با تهدید و تمسخر و وقاحت تمام به شعیب مى گفتند: داستان پیامبران (جلد اول) از آدم (ع) تا عیسی (ع) نوشته : علی موسوی گرمارودی بابت مجالس روضه خوانی وذکر مصیبت *** شماره تماس:09159928520 ***
- پـس این خداى تو چرا سنگ از آسمان بر سر ما فرو نمى بارد تا تو از دست ما خلاص شوى ؟! اى افسونگر دروغزن ، چرا این قدر بر سخنهاى بیهوده خود پافشارى مى کنى ؟
امـا پـس از سالیان بسیار، سرانجام خداوند، آن روز آنان را به عذاب خویش مبتلا ساخته بـود. همه منکران ، چه زن و چه مرد، به جز کودکان ، چنان احساس گرما مى کردند و چنان کلافه شده بودند که نمى توانستند در خانه بمانند!
از خـانـه ها به طور جمعى بیرون زدند و به دویدن پرداختند! زبانشان از گرما بیرون افتاده بود و له له مى زدند!
از دور، در فـضـاى آسـمـان بـیرون شهر، قطعه ابرى را دیدند که سایه اى بزرگ بر صـحـرا افـکـنده بود. براى آنکه در آن سایه بیاسایند، به آن سو دویدند. همگى در آن سایه پناه گرفتند که ناگهان از همان ابر، بارش سنگهاى آسمانى آغاز شد و پیش از آنـکـه احـدى بتواند بگریزد، زیر رگبار سنگ ، همگى هلاک شدند! شهر، براى مؤ منان و شـعـیـب و کـودکـان بـاز مـانـد و شـعیب ، به ترتیب و تعالى دادن پیروان خویش پرداخت .
طبقه بندی: عذاب کافران زمان شعیب علیه السلام
By Ashoora.ir & Night Skin